حالم خوب نیست.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
خدای پر رمز و راز ، خدای انسانهای پر نیاز
دستهای خالی ایی که به سمتت دراز می شود را پر میکنی
و چشمهای خیس را خشک
و شکمهای گرسنه را سیر
و لیهای عطشان را سیراب می کنی
و بعد
لگد پرانی ها شروع می شود.
واقعا در شگقتم از خلقت چنان موجودی
که خصیصه اش نمک نشناسی است.
اینک حالم خراب است.
نه سکوت کوهت آرامم می کند و نه گستره صحرا
نه هارمونی جنگلت و نه شور و حال دریا
دلم چون زورقی پهلو شکسته در تلاطم طوفان دریاهاست.
و گاهی چون گم کرده بچه ایی مادرش را
و گاهی چون نومید غریقی کم کرده ساحلش را
و گاهی چون دلداده عاشقی از کف داده معشوقش را
خدای من
حالم خراب است خراب
حالم خوب نیست...برچسب : نویسنده : frhang بازدید : 53